آن زمانها کز نگاه خسته مرغان دریایی
وز سکوت ظلمت شبهای تنهایی
و هنگامی که بی او جان من چون موجی از اندوه میشد
قطره اشکی دوای درد من بود
این زمان آن اشک هم پایان گرفته
وان دوای درد بی درمان هم
ماتمی دیگر گرفته
آسمان میگرید امشب
ساز من مینالد امشب
او خبر دارد که دیگر اشک من ماتم گرفته
او خبر دارد که دیگر ناله ام پایان گرفته
او خبر دارد که دیگر ناله ام پایان گرفته